معایب روانشناسی غیر علمی: ۱۳ ویژگی ناپسند

روانشناسان نیز همانند دیگر حوزههای پزشکی، افرادی هستند که به مشکلات روحی و روانی افراد کمک میکنند. اما امروزه در همه جا فراگیر شده است که افرادی خود را به عنوان روانشناس معرفی کنند و به همه پیشنهادها و مشاورهها پرداخته وجواب میدهند. این افراد به جای حل مشکلات، بیشتر به منافع شخصی خود فکر
روانشناسان نیز همانند دیگر حوزههای پزشکی، افرادی هستند که به مشکلات روحی و روانی افراد کمک میکنند. اما امروزه در همه جا فراگیر شده است که افرادی خود را به عنوان روانشناس معرفی کنند و به همه پیشنهادها و مشاورهها پرداخته وجواب میدهند. این افراد به جای حل مشکلات، بیشتر به منافع شخصی خود فکر میکنند و شخص را با مشکلات روانی خود تنها میگذارند و حتی ممکن است مشکلات او را بیشتر کنند.
در این مقاله، قصد داریم که معیارهای تشخیصی برای تمیزبینی بین روانشناسان متخصص و غیرمتخصص و ناتوان را بررسی کنیم.
معیار اول: ویزیتهای بسیار گرانقیمت
در جوامع مختلف، یک قاعده نوشتاری نیست که مربوط به پزشکان، وکلای حقوقی و روانشناسان است. این قاعده به این معنی است که زمانی که یک پزشک، وکیل یا روانشناس تجربه و تخصص بیشتری دارد، میتواند هزینه بیشتری از مراجعهکننده دریافت کند. به طور مثال، به دلیل سابقه کاری بیشتر، میتواند درصدی بیشتر از دستمزد همکارانش را بگیرد.
اما برخی افراد ممکن است با ساختن سوابق جعلی و درخواست ویزیتهای بسیار گرانقیمت، برای خودشان اعتبار جعلی بسازند. امروزه میتوان در فضای مجازی به افرادی با این نوع رفتار اشاره کرد. مراجعهکنندگان نیز به این باور که هر کسی که تخصص بیشتری دارد، حق ویزیت بیشتری خواهد داشت، در این تقلبها گرفتار میشوند. در نتیجه، ضمن پرداخت هزینه بالا، قادر به درمان مشکلات و آسیبهای روانی خود نمیشوند.
معیار سوم برای تشخیص روانشناسان متخصص از غیرمتخصص، این است که روانشناسانی که میگویند همیشه باید شاد باشید و در تمامی لحظات زندگی از مشکلات و ناراحتیها دوری کنید، بهتر است از آنها دوری کنید. این نشانگر نبود شناخت کافی از پویاییها و تنوع عواطف و احساسات انسان است. انسانها در طول زندگی با تناقضات و تغییرات مواجه میشوند و برخی احساسات مثل ناراحتی، اضطراب و غم نیز جزئی از زندگیشان هستند.
یک روانشناس متخصص باید قادر باشد تا با توجه به شرایط و مشکلات شخصی، به او کمک کند در مواجهه با احساسات منفی و ناراحتیها بهتر مقابله کند و راهکارهای مناسب برای بهبود روحی و روانی خود را بیابد. این به معنای این نیست که همیشه باید ناراحت و نگران باشید، بلکه آن است که باید به احساسات خود احترام گذاشته و با آنها به طور سالم و سازنده برخورد کنید.
در نهایت، این معیارها نشان میدهند که برای انتخاب یک روانشناس متخصص باید به تجربه و تخصص او توجه کرد و مطمئن شد که او توانایی مرتبط با مشکلات روانی خود را دارد. همچنین، بهتر است با اعتماد به نفس خود و احساس راحتی در مراجعه به روانشناس، انتخاب صحیحی را برای خود انجام دهید.
یکی از معیارهایی که میتواند نشاندهنده تخصص روانشناسان متخصص در مقابل غیرمتخصصان باشد، این است که آنها سعی نمیکنند یک نسخه درمانی برای همه ارائه دهند. همه ما میدانیم که مشکلات روحی و روانی بسیار متنوع هستند و برای درمان آنها نیازمند توجه به وضعیت شخصی، علایق، روحیات و شرایط زندگی فرد میباشد. اما برخی از روانشناسان غیرمتخصص فقط یک راهکار درمانی را برای همه افراد و بیماریها توصیه میکنند. به عنوان مثال، آنها ممکن است بگویند که فقط باید لبخند بزنید، سفر کنید، خرید کنید یا شکرگزاری کنید، بدون در نظر گرفتن تفاوتها و نیازهای شخصی.
این موضوع نشان میدهد که این روانشناسان از شناخت کافی از بیماریها و مشکلات روحی بیخبر هستند و بهتر است از مراجعه به آنها خودداری کرد. در واقع، این نه تنها به حل مشکلات کمک نمیکند، بلکه ممکن است باعث ایجاد آسیبهای روحی بیشتر در بیمار شود. یک روانشناس متخصص باید شرایط و نیازهای شخص را به صورت شخصی و دقیق بررسی کرده و بهترین راهکارها و درمانها را برای او تعیین کند.
معیار سوم برای تشخیص روانشناسان متخصص از غیرمتخصصان، آنهایی است که ادعا میکنند همیشه باید شاد باشید. البته، شاد بودن و زندگی خوشحال آرزوی هر فردی است، اما انتظار داشتن از هر فرد که در تمام لحظات زندگیش شاد باشد و همه مشکلات و ناراحتیها را راحتی پیدا کند، با واقعیت زندگی انسانها سازگار نیست. انسانها مجموعهای از عواطف و احساسات متناقض هستند که هر یک نقش و جایگاه خود را دارند و باید در شرایط مناسب بهرهبرداری شوند. به عبارت دیگر، انسانها نه تنها احساسات خوشحالی و شادی را تجربه میکنند، بلکه برخی احساسات منفی و ناراحتی نمعیار دوم: یک نسخه برای همه
یکی از معیارهایی که میتواند تخصص روانشناسان متخصص را از غیرمتخصصان تشخیص دهد، این است که آنها تلاش نمیکنند یک روش درمانی استاندارد برای همه ارائه دهند. همه ما میدانیم که مشکلات روحی بسیار متنوع هستند و درمان آنها نیازمند توجه به شرایط شخصی، علایق، روحیات و موقعیت زندگی فرد است. اما برخی از روانشناسان غیرمتخصص فقط یک راه حل درمانی را برای تمام افراد و بیماریها پیشنهاد میدهند. به عنوان مثال، آنها ممکن است توصیه کنند که فقط بخندید، سفر کنید، خرید کنید یا سعی کنید همیشه شکرگزار باشید، بدون در نظر گرفتن تفاوتها و نیازهای شخصی.
این نشان میدهد که این روانشناسان کافی آگاهی درباره بیماریها و مشکلات روحی ندارند و بهتر است از مراجعه به آنها خودداری کنید. در واقع، این نه تنها به حل مشکلات کمک نمیکند، بلکه ممکن است باعث ایجاد مشکلات روحی بیشتر در بیمار شود. یک روانشناس متخصص باید شرایط و نیازهای شخص را به صورت شخصی و اختصاصی بررسی کرده و بهترین راهکارها و درمانها را برای همان فرد تعیین کند.
معیار سوم: روانشناسانی که میگویند همیشه شاد باشید
البته شاد بودن و زندگی خوشحال آرزوی هر فردی است، اما انتظار داشتن از هر فرد که در تمام لحظات زندگیش شاد باشد و همه مشکلات و ناراحتیها را به راحتی برطرف کند، با واقعیت زندگی انسانها سازگار نیست. انسانها مجموعهای از عواطف و احساسات متناقض هستند که هر کدام نقش و جایگاه خود را دارند و باید در شرایط مناسب بهرهبرداری شوند. به عبارت دیگر، انسانها نه تنها احساسات خوشحالی و شادی را تجربه میکنند، بلکه برخی از احساسات منفی و ناراحتی نیز جزئی از زندگی آنه
معیار چهارم برای تشخیص روانشناسان متخصص از غیرمتخصص، این است که از روانشناسانی که کمک میکنند تمام مشکلات را به تنهایی حل کنید، بهتر است دوری کنید. این نشانگر نبود آگاهی کافی از تأثیرات محیطی و نقش مهمی که افراد و شرایط زندگی در حل مشکلات دارند، است. انسانها در برابر مشکلات مختلف قرار میگیرند و در برخی مواقع نیاز به کمک و حمایت از دیگران دارند.
روانشناسان متخصص باید بتوانند با توجه به شرایط و وضعیت شخصی، به افراد کمک کنند تا منابع داخلی و خارجی خود را برای حل مشکلات بهرهبرداری کنند. آنها درک میکنند که برخی مشکلات نیازمند همکاری و همراهی دیگران هستند و اینکه تنها تلاش فرد برای حل آنها کافی نیست. روانشناسان متخصص به مشتریان خود کمک میکنند تا روابط سالم با دیگران برقرار کنند، حمایت اجتماعی را جستجو کنند و از منابع خارجی استفاده کنند تا به بهبود و حل مشکلات خود برسند.
در نهایت، این معیار نشان میدهد که برای انتخاب یک روانشناس متخصص باید به توانایی او در ارائه راهکارهای مناسب و تأمین حمایت از شما توجه کرد. همچنین، مهم است که در فرآیند درمان باور و اعتماد به نفس خود را حفظ کنید و به نیازها و مشکلات خود با صداقت پیش بروید.
معیار پنجم: روانشناسانی که روی قانون جذب تاکید صددرصدی دارند
بعضی از روانشناسان با این باور کار میکنند که قانون جذب میتواند همه چیز را به دست آورد. آنها معتقدند که اگر فقط بتوانید انرژی مثبتی را جذب کنید، میتوانید ثروت، رفاه، شادی و هر آرزویی که دارید را به خودتان جلب کنید. قانون جذب در واقع یک باور معنوی است که فکرها و افکار مثبت را در افراد ایجاد میکند، اما قطعاً نمیتواند به تنهایی تمام مشکلات را حل کند و موانع را از راه بردارد.
از نظر علم روانشناسی، قانون جذب بیشتر به تخیل نزدیک است تا به واقعیت و هنوز هم در مورد صحت آن، تجربیات کافی وجود ندارد. مهم است که بدانید قانون جذب مفهومی که قدمتی به اوایل قرن نوزدهم دارد و به طور کامل توسط تحقیقات علمی تایید نشده است. بنابراین، روانشناسانی که بیش از حد بر روی قانون جذب تاکید دارند، نمیتوانند راهحلهای موثر و علمی برای مشکلات و نیازهای افراد ارائه دهند.
معیار ششم: اعتقاد به موفقیت حتمی با تلاش بیوقفه
در شبکههای اجتماعی، صفحات زیادی وجود دارند که با عناوینی مثل “روانشناسی مثبت” و “انگیزشی”، معیارهایی را برای افراد تعیین میکنند و میگویند که اگر این کارها را انجام دهید، حتماً به موفقیت خواهید رسید. آنها ممکن است نمونههایی از افراد موفق در سطح جهان را معرفی کنند و دنیایی غیر واقعی را به تصویر کشیده و میگویند که برای رسیدن به آن، فقط باید بیوقفه تلاش کنید. این صفحات به طور کلی نیازها، مشکلات و چالشهای خاص هر فرد را در نظر نمیگیرند.
به عنوان مثال، فردی که با مشکلات مالی جدی روبرو است، تنها با تکیه بر قانون جذب و تمرکز بر فکر ازدیاد ثروت، نمیتواند به راحتی مشکلات خود را حل ککامل و به زبان ساده و روان بازنویسی کردهام:
معیار پنجم: روانشناسانی که روی قانون جذب تاکید صددرصدی دارند
بعضی از روانشناسان باور دارند که قانون جذب میتواند همه چیز را به دست آورد. آنها فکر میکنند که اگر توانایی جذب انرژی مثبت را داشته باشید، میتوانید ثروت، رفاه، شادی و هر آرزوی دیگری را به خود جلب کنید. قانون جذب در واقع یک باور معنوی است که میتواند افکار و ایدههای مثبت را در افراد به وجود آورده، اما نمیتواند به تنهایی تمامی مشکلات را حل کند و موانع را از بین ببرد.
از نظر علم روانشناسی، قانون جذب بیشتر به تخیل نزدیک است تا به واقعیت و هنوز هم تجربیات کافی برای تأیید صحت آن وجود ندارد. این مفهوم قدیمی را میتوان به اوایل قرن نوزدهم بازمیگرداند و هنوز به طور کامل توسط تحقیقات علمی تأیید نشده است. بنابراین، روانشناسانی که بیش از حد بر روی قانون جذب تأکید دارند، نمیتوانند راهحلهای موثر و علمی برای مشکلات و نیازهای افراد ارائه دهند.
معیار ششم: اعتقاد به موفقیت حتمی با تلاش بیوقفه
در شبکههای اجتماعی، صفحات زیادی وجود دارند که با عناوینی مانند “روانشناسی مثبت” و “انگیزشی”، معیارهایی را برای افراد تعیین میکنند و ادعا میکنند که اگر این کارها را انجام دهید، حتماً موفق خواهید شد. آنها ممکن است نمونههایی از افراد موفق در سطح جهان را معرفی کنند و دنیایی غیر واقعی را تصور میکنند که با تلاش بیوقفه، میتوان به آن دست یافت. این صفحات به طور کلی نیازها، مشکلات و چالشهای خاص هر فرد را در نظر نمیگیرند.
اگر هر فردی بر اساس شرایطی که در آن بزرگ شده و تواناییهایش، باید یک مسیر مختص به خود برای رسیدن به موفقیت طی کند. البته، نمیتوان با یک بار تلاش به موفقیتهای بزرگ دست یافت، و احتمالاً در این مسیر باید شکستهای زیادی را تحمل کرد. اما برخی از روانشناسان، که ممکن است هزینههای زیادی برای مشاوره دریافت کنند، حتی در شرح زندگی خود الگوهای واقعی را نمیگویند و تلاشهای ناموفق خود را حذف میکنند.
معیار هفتم: رویاپردازی بیمنطق
امید و خوشبینی، مفاهیمی هستند که روانشناسی مثبت گرا نیز از آنها استفاده میکند. این دو ویژگی خاص دارند و یک سطح استانداردی دارند که روانشناس باید سعی کند که مشاوره گیرنده را در همان سطح استاندارد نگه دارد. اما روانشناسان غیرمتخصص، از این خط قرمز عبور کرده و فرد را به سمت خوشبینی نامنطقی و امیدواری بیپایه میبرند. در نهایت، فرد در گرداب رویاپردازی گیر میافتد.
رویاهایی که بسیار از واقعیت دور هستند و به سرعت غیر واقعی بودن آنها آشکار میشود، تلخی و ناامیدی را به دنبال دارند. در این زمان، فرد ممکن است احساس ناامیدی کند و احتمالاً برگشت او به وضعیت طبیعی قبل از مشاوره با یک روانشناس ناپذیرایی باشد و طولانی مدت بینتیجه باشد.
معیار هشتم: اجتناب از درمان واقعی
یکی از بدترین کارهایی که یک روانشناس ناپذیرایی و غیرمتخصص میتواند با افراد انجام دهد، اجتناب از درمان واقعی است. در علم روانشناسی واقعی، هر بیماری، مشکل و اختلالی راه حل خود دارد. این راه حل ممکن است شامل جلسات مشاوره، انجام برخی فعالیتها یا تجویز داروها باشد.
به عنوان مثال، اگر فردی دچار افسردگی است و تشخیص روانشناس متخصص، خوردن دارو است، روانشناس غیرمنتواند به خوبی درک کند که داروی معینی میتواند درمانی موثر باشد و به جای آن، از فرد میخواهد که آن را نپذیرد و تنها با روشهای ذهنی مشکل خود را حل کند. این عمل نه تنها نمیتواند مشکل فرد را حل کند، بلکه در برخی موارد میتواند منجر به شدتتر شدن بیماری شود، به ویژه زمانی که بیماری فرد جدی است.
معیار نهم: استفاده از ایدههای تکراری برای حل مشکلات بزرگ
روانشناسانی که فقط به جنبه سودآوری میاندیشند، معمولاً از ایدههای ساده و تکراری برای حل مشکلات بزرگ استفاده میکنند. به عنوان مثال، زمانی که فردی در کارش شکست میخورد، به او میگویند که پیادهروی کند. یا به کسی که از افسردگی و مشکلات در روابط رنج میبرد، پیشنهاد میدهند که درمانی بخرد. این راهکارها ممکن است در برخی موارد مفید باشند، اما به طور کلی معمولاً موقت هستند و بسیاری از آنها دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرند.
احتمالاً زمانی که راه حلهای تکراری و منسوخ برای فرد جواب نمیدهد، روانشناس غیرمتخصص سعی میکند با روشهای سادهتری مشکل او را حل کند.
معیار دهم: ایجاد تضاد در زندگی فرد
بدون شک، علم روانشناسی از غرب نشأت گرفته است و بسیاری از مفاهیم آن به فرهنگ و دین جوامع غربی متناسب است. اما روانشناس بیتوجه به این موضوع سعی میکند که مراجعهکننده را به اجرای مفاهیمی که در غرب عادی است، در زندگی خود تشویق کند.
مثالی از این موضوع میتواند رابطه والد-فرزند و استقلال جوانان از خانواده باشد. در کشورهای غربی، جوانانی که به سن ۱۸ سالگی میرسند، میتوانند از خانه پدری خارج شده و مستقل شوند. اما روانشناسی که تازه وارد حوزه روانشناسی است، به این کار تشویق میکند و آن را راه حلی برای رفع مشکلات جوان میداند. البته، او برای رسیدن به این هدف، باید مشکلات دیگری را نیز پشت سر بگذارد. این موضوع باعث ایجاد تضادی بزرگ در زندگی و باورهای فرد میشود که میتواند بسیاری از امور زندگی او را تحت تأثیر قرار دهد.
معیار یازدهم: دورههای متنوع فقط برای کسب درآمد
سودآوری محوری از ویژگیهای رروشنشناختی این معیارها میتواند ضروری باشد. برخی از روشهای مورد استفاده در روانشناسی ممکن است قدیمی یا ناکارآمد به نظر بیایند، اما ارزیابی دقیق و علمی تاثیر آنها بر فرد و جوامع مورد نیاز است. همچنین، از معیارها و روشهایی استفاده شود که مطابق با محیط فرهنگی و اجتماعی فرد باشند و باورهای و ارزشهای او را رعایت کنند. در نهایت، روانشناسان باید به طور مداوم به روزرسانی شوند، با توجه به پیشرفتهای علمی و تحقیقات جدید در زمینه روانشناسی.
معیار دوازدهم: درمانهای موقت
در روانشناسی غیر علمی، روشهای درمانی موقت و زودگذر به کار میرود. این روشها تمرکز خود را بر روی تسکین سریع و موقتی مشکلات فرد میگذارند، به جای تلاش برای درمان قطعی و کامل. به طور مثال، شنیدن حرفهایی پرانرژی و انگیزشی، که ممکن است به فرد احساس بدهد که میتواند به تنهایی با مشکلاتش مقابله کند یا موانع را برطرف کند، ممکن است برای یک مدت کوتاه و موقت تأثیرگذار باشد و فرد همچنین احساس بهبود کند. اما در طول زمان کوتاهی، تأثیر و جذابیت این حرفها کاهش مییابد و فرد به وضعیت اولیه خود برمیگردد.
معیار سیزدهم: عدم توجه به ناراحتیها و محدودیتهای فرد
احتمالاً با جملاتی مانند “زخمی که تو را نکشد، قویترت میکند” یا “انسان در محدودیتها ستاره میشود” آشنا هستید. این جملات شهرت دارند و روانشناسان غیر علمی از آنها استفاده میکنند تا به اصطلاح مشکلات فرد را درمان کنند. در واقع، آنها با نادیده گرفتن مشکل و حذف کردن آن از دید فرد، یک دنیای غیر واقعی و آرمانی را برای فرد خلق میکنند.
واقعیت این است که در زندگی ممکن است زخمهایی وجود داشته باشد که تا آخر عمر با فرد همراه باشند و تمام زندگیاش را تحت تأثیر قرار دهند. همچنین، محدودیتهایی نیز وجود دارند که فرد را از پیشرفت محدود میکنند. بنابراین، نباید به این جملات فریبکارانه اعتماد کرد. اگر روانشناسی سعی کند با این حرفها مشکلاتتان را حل کند، سعی کنید از آن فرد دوری کنید.
جمعبندی
روانشناسی غیر علمی، که به آن به عنوان “روانشناسی زرد” هم میگویند، فقط باعث تلف کردن زمان و هزینه افراد میشود. این نوع روانشناسان تنها به منافع شخصی خود فکر میکنناحتمالاً با جملاتی مانند “زخمی که تو را نکشد، قویترت میکند” یا “انسان در محدودیتها ستاره میشود” آشنا هستید. این جملات شهرت دارند و روانشناسان غیر علمی از آنها استفاده میکنند تا به اصطلاح مشکلات فرد را درمان کنند. در واقع، آنها با نادیده گرفتن مشکل و حذف کردن آن از دید فرد، یک دنیای غیر واقعی و آرمانی را برای فرد خلق میکنند.
واقعیت این است که در زندگی ممکن است زخمهایی وجود داشته باشد که تا آخر عمر با فرد همراه باشند و تمام زندگیاش را تحت تأثیر قرار دهند. همچنین، محدودیتهایی نیز وجود دارند که فرد را از پیشرفت محدود میکنند. بنابراین، نباید به این جملات فریبکارانه اعتماد کرد. اگر روانشناسی سعی کند با این حرفها مشکلاتتان را حل کند، سعی کنید از آن فرد دوری کنید.
درمانهای موقت نیز تمرکز خود را بر روی تسکین سریع و موقتی مشکلات فرد میگذارند، به جای تلاش برای درمان قطعی و کامل. به طور مثال، شنیدن حرفهایی پرانرژی و انگیزشی، که ممکن است به فرد احساس بدهد که میتواند به تنهایی با مشکلاتش مقابله کند یا موانع را برطرف کند، ممکن است برای یک مدت کوتاه و موقت تأثیرگذار باشد و فرد همچنین احساس بهبود کند. اما در طول زمان کوتاهی، تأثیر و جذابیت این حرفها کاهش مییابد و فرد به وضعیت اولیه خود برمیگردد.
بنابراین، درمانهای موقت و عدم توجه به ناراحتیها و محدودیتهای فرد به عنوان روشهای روانشناسی غیر علمی و نادرست تلقی میشوند. بهترین رویکرد برای حل مشکلات روانشناختی و روانی، مشورت با روانشناسان و متخصصان معتبر است که از روشها و تکنیکهای علمی برای درمان و مدیریت مشکلات استفاده میکنند.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0