ریشههای فرهنگ سازمانی و روشهای شکلگیری آن
فرهنگ سازی به معنای ایجاد و توسعه الگوها و رفتارهای مشترک در یک سازمان است. این الگوها و رفتارها بر اساس ارزشها و باورهایی است که درون تیمها و سازمان وجود دارد، طراحی میشوند تا به دستیابی به اهداف سازمانی کمک کنند. به عبارت دیگر، فرهنگ سازی برای تأمین اجرای اصول و استراتژیهای قوی سازمان
فرهنگ سازی به معنای ایجاد و توسعه الگوها و رفتارهای مشترک در یک سازمان است. این الگوها و رفتارها بر اساس ارزشها و باورهایی است که درون تیمها و سازمان وجود دارد، طراحی میشوند تا به دستیابی به اهداف سازمانی کمک کنند. به عبارت دیگر، فرهنگ سازی برای تأمین اجرای اصول و استراتژیهای قوی سازمان انجام میشود.
وقتی یک سازمان از یک فرآیند اصولی و قوی بهرهمند باشد، میتواند به موارد زیر دست پیدا کند:
1. تمامی اعضای پرسنل در هر شرایطی باید به مدیریت ارشد مطیع باشند.
2. کارکنان باید وظایف و مسئولیتهایشان را به درستی انجام دهند.
3. پیروی از اصول و چارچوب سازمان و ایجاد بستری برای پیشرفت شرکت در مقابل دریافت پاداش قرار میگیرد.
در کل، فرهنگ سازی در یک سازمان اهمیت بالایی دارد و برای ارتقای عملکرد و بهبود عملکرد کارکنان و سازمان به کار میرود.
فرهنگ سازمانی به چهار نوع اصلی تقسیم میشود، که هر کدام ویژگیها و سبکهای خاص خود را دارند و بر اساس انعطافپذیری در برابر رویکردهای داخلی و خارجی سازمان تعریف میشوند:
1. فرهنگ قبیلهای:
در این نوع فرهنگ، محیط کاری بر پایه یک ارتباط دوستانه و صمیمی بین اعضا سازمان شکل میگیرد. همه به صورت تیمی به هدف مشترک میکوشند و اعضا با رهبر خود ارتباط نزدیکی دارند.
2. فرهنگ سلسله مراتبی:
در این نوع فرهنگ، یک سلسله قدرت و نظم سلسلهمراتبی وجود دارد که شامل رهبران، مدیران و کارکنان است. رهبران نقش هماهنگکننده را دارند و قدرت و تأثیر آنها قابل مشاهده است.
3. فرهنگ بازار:
در این فرهنگ، تمرکز بر روی سودآوری و کسب درآمد است و محیط کاری بر پایه رقابت و رشد است. نتیجهگرایی و تمرکز بر نتایج و سود اقتصادی بیشتر است و رضایت کارکنان در اینجا معمولاً در رتبه پایینتری قرار میگیرد.
4. فرهنگ توسعهگرا:
این نوع فرهنگ بیشتر بر روی نوآوری و ابتکار تمرکز دارد. محیط کاری با انعطاف بیشتری روبرو است و افراد به اندیشیدن خلاقانه و ایجاد راهحلهای نوین تشویق میشوند. در این فرهنگ، ارزش داده شده به خلاقیت و همکاری برای یافتن راهحلهای جدید است و افراد خلاق برتر از دیگران شناخته میشوند.
فرهنگ سازمانی محافظهکار یا Conservative Organizational Culture به دوام و پایداری فرهنگی در یک سازمان تأکید میکند. این نوع فرهنگ، ارزشها و اصول محافظهکارانه را ترویج میکند و سعی دارد تا تغییرات و نوآوریهای بیش از حد را مهار کند. این رویکرد به تثبیت الگوها و رویههای موجود و عدم پذیرش تغییرات بزرگ ترجیح میدهد.
در فرهنگ سازمانی محافظهکار، اعضای تیم به شیوههای معمول کاری و روالهای سنتی عمل میکنند و برای تغییر آنها مقاومت نشان میدهند. معمولاً در این نوع فرهنگ، مسئولیت پذیری، وظیفهشناسی و انجام کارها به صورت دقیق و با دقت بیشتری انجام میشود.
مؤلفههای اصلی فرهنگ سازمانی محافظهکار عبارتند از:
1. احساس مسئولیت و مسئولیت پذیری: اعضای تیم در فرهنگ سازمانی محافظهکار، احساس مسئولیت بیشتری نسبت به وظایف و مسئولیتهای خود دارند و به صورت پایداری و محافظهکارانه آنها را انجام میدهند.
2. وجدان کاری: کارمندان در این فرهنگ به طور معمول با دقت و وجدان کاری بالا به وظایف و کارهایشان میپردازند.
3. سختکوشی و جدیت: در فرهنگ محافظهکار، انجام کار با سختکوشی و جدیت بالا تأکید دارد و اعضای تیم به صورت مداوم برای رسیدن به هدف کاری خود تلاش میکنند.
4. نظم و انضباط کاری: این فرهنگ از نظم و انضباط کاری استفاده میکند و اعضای تیم به صورت دقیق و با رعایت قوانین و رویههای سازمانی عمل میکنند.
5. همترازی اهداف شخصی و سازمانی: در فرهنگ سازمانی محافظهکار، اهداف شخصی اعضای تیم با اهداف سازمانی همخوانی دارند و تلاش میشود تا هماهنگی بین اهداف فردی و سازمانی فراهم شود.
6. شفافیت و اجرای چهارچوب اصولی: در این فرهنگ، تأکید بر شفافیت و اجرای چهارچوب و اصولی در کار است و تصمیمگیریها و فعالیتها به صورت شفاف و بر اساس قوانین و رویههای مشخصی انجام میشود.
7. فروتنی: اعضای تیم در فرهنگ سازمانی محافظهکار به طور معمول فروتن و کمتر خودنمایی میکنند و از نشان دادن تواناییها و دستاوردهای شخصی خود خودداری میکنند.
8. ابتکار و نوآوری: در این فرهنگ، ترجیح داده میشود که اعضای تیم به جای نوآوری و ابتکار، روشها و روالهای موجود را دنبال کنند و تغییرات زیادی را مورد پذیرش قرار ندهند.
9. اندیشه مثبت: در فرهنگ محافظهکار، تمایل به اندیشیدن مثبت و دیدن اتفاقات از نقطه نظر مثبت و سازنده دارای اهمیت بالایی است.
فرهنگ سازمانی بازاری به مفهوم تمرکز بر نتایج و موفقیتهای حاصل از تلاشها در یک سازمان اشاره دارد. در این نوع فرهنگ، ارزش اصلی این است که اعضای تیم به دستآوردن نتایج مشخص و قابل اندازهگیری کاری متمرکز میشوند. رؤسا و مدیران از تیم خود انتظار دارند تا با تلاشهای فزاینده خود به دستاوردهایی برسند که با تعیین هدفهای واضح و محدود، به آنها فشار وارد شود. در این سیستم، افراد با موفقیت مورد تشویق قرار میگیرند و در صورت انجام اشتباه، ممکن است مورد انتقاد قرار گیرند.
فرهنگ سازمانی بازاری به وجود آوردن حس مسئولیت و احساس مسئولیتی عمیق ترین است. در این نوع فرهنگ، مشارکت در کار گروهی شبیه به یک خانواده است و اعضای تیم احساس تعهد و وفاداری به یکدیگر دارند.
سطوح مهم فرهنگ سازمانی شامل:
1. داشتن پایداری مالی: سازمان باید در مسیر رسیدن به سودآوری و پایداری مالی باشد.
2. برقراری روابط متعامل و مشتری مداری: برقراری ارتباطات مثبت با مشتریان و مشارکتی در رشد و توسعه سازمان.
3. انجام کار به بهترین شکل ممکن: انجام وظایف و فعالیتها به صورت باکیفیت و با دقت بالا.
4. ارتقاء سطح دانش و یادگیری اعضای تیم: تشویق به یادگیری و پیشرفت مداوم اعضای تیم.
5. تشکیل تیمهای داخلی سازمان: تشکیل گروهها و تیمهایی که به دستیابی به اهداف سازمانی کمک میکنند.
6. ایجاد مشارکت ایدهآل و هماهنگی: تشویق به مشارکت فعال اعضای تیم و هماهنگی در جهت رسیدن به اهداف مشترک.
7. تحمیل احساس مسئولیت نسبت به تمام افراد در انجام وظایف: همه اعضای تیم مسئولیت و اهمیت وظایف خود را درک کرده و انجام میدهند.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0